معنی تحقيق الشخصية

جست‌وجوی مشابه

۱. اجرا، انجام، کمالیابی، واقعیتیابی، هستیپذیری، شکلگیری، شکلپذیری ۲. حقیقت، راستی، واقعیت ۳. بهحقیقت پیوستن ۴. محقق شدن

اجرا کردن، عملی کردن، انجام دادن، محقق ساختن

۱. پژوهش کردن، پژوهیدن، تتبع کردن، تفحص کردن، کندوکاو کردن ۲. بررسی کردن، مطالعه کردن

تحقیق کردن، رسیدگی کردن، وارسی کردن، مطالعه کردن، پژوهش کردن

تحقق یافتن، عملی شدن، به وقوع پیوستن، انجام گرفتن

۱. تحقق یافتن، عملی شدن، متحقق شدن ۲. مستجاب شدن ۳. روا شدن

تجسس، تحقیق، تفحص، جستجو، کاوش

بازپرسی، بازجویی، تحقیق، سینجیم