معنی تحقق | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. اجرا، انجام، کمالیابی، واقعیتیابی، هستیپذیری، شکلگیری، شکلپذیری ۲. حقیقت، راستی، واقعیت ۳. بهحقیقت پیوستن ۴. محقق شدن

اجرا کردن، عملی کردن، انجام دادن، محقق ساختن

شدنی، امکانپذیر، عملی، ممکن، انجامپذیر ≠ تحققناپذیر، ناشدنی

۱. استحقار، استخفاف، اهانت، توهین، خفت، خوارداشت، خواری، سرشکستگی، کوچکشماری، وهن ۲. خردانگاشتن، خوار داشتن، خوار کردن

۱. حقیرشمردن، کوچک شمردن ۲. پست کردن، خوارداشتن، خوار کردن

اهانتآمیز، اهانتبار، توهینآمیز، حقارتآمیز، خفتبار، وهنآمیز ≠ احترامآمیز

تحقق یافتن، عملی شدن، به وقوع پیوستن، انجام گرفتن

تحققپذیر، عملی، تحققیافتنی

شدنی، امکانپذیر، عملی، ممکن، انجامپذیر ≠ تحققناپذیر، ناشدنی

۱. تحقق یافتن، عملی شدن، متحقق شدن ۲. مستجاب شدن ۳. روا شدن

۱. استقرار، پابرجایی، استواری ۲. پایداری، دوام ۳. اثبات، تایید، تحقق