تجلیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بروز، پیدایی، جلوه، جلوهگری، ظهور، نمود ۲. تابش، روشنی، فروزش ۳. آشکار شدن، جلوه کردن، ظاهر شدن ۴. روشن شدن ۵. جلوهگر شدن، آشکار شدن، مشهود گردیدن، به جلوه د
تجلیلفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجلال، احترام، بزرگداشت، تبجیل، تعظیم، تکریم ۲. بزرگداشتن ≠ تحقیر، خوارداشت
مظهرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تجلیگاه، تماشاگاه، تماشاگه، جلوهگاه، محل ظهور، منظر ۲. تجلی، نمود ۳. نماد، نشانه
احترامفرهنگ مترادف و متضادآبرو، اعتبار، اعزاز، اکرام، بزرگداشت، پاس، تجلیل، تعظیم، تکریم، توقیر، حرمت، رعایت، عز، عزت، کرنش ≠ احتقار، خوارداشت