معنی تجزیه طلب | واژه یاب

جست‌وجوی هم‌آوا

جداییطلب

جداییطلبی

۱. افراز، تفکیک، جداسازی، مجزاسازی، ۲. انتزاع، انفصال، تحلیل، تفریق، تقسیم ۳. تفکیک کردن، جزءجزء کردن ≠ ترکیب ۴. جزءجزء شدن ۵. آنالیز کردن

۱. جزءجزء کردن، تفکیک کردن، جدا کردن ۲. متنزع ساختن ۳. آنالیز کردن

۱. روضه، روضهخوانی، سوگواری، عزاداری، ماتمداری، مرثیه، نوحهسرایی ۲. سوگواری کردن، عزاداری کردن، نوحهسرایی کردن ۳. شبیهخوانی، نمایش مذهبی

۱. بیآلایشی، پاکدامنی، پاکی، طهارت، قداست ۲. تهذیب ۳. پالایش، پاک دانستن

۱. تجزیه ۲. تضعیف، گدازش، محوسازی ۳. حل کردن، گشودن، ۴. هضم کردن ۵. حلیت، روایی ۶. حلال سازی ۷. حلال شمردن، روا داشتن ≠ تحریم

۱. تجرید ۲. تجزیه، تفکیک، جداسازی ≠ تعمیم

۱. انفکاک، تجزیه، جدایی، فصل، گسستگی ۲. مفارقت ۳. برکناری، خلع، عزل ۴. انقطاع، گسیختگی ≠ اتصال

۱. اختلاط، امتزاج ≠ تجزیه ۲. تالیف، تعبیر، تلفیق ۳. آمیختن، آمیخته کردن، مخلوط کردن ≠ تجزیه کردن ۴. اندام ریخت، شکل ۵. ساختار

۱. افراز، انتزاع، انفکاک، تجزیه، تشخیص، تفریق، جداسازی، جدایی، فصل، فک ۲. جدا کردن