تجردفرهنگ مترادف و متضاد۱. انزوا، عزلت، گوشهگزینی، گوشهگیری ۲. عدم تاهل، عزبی، بیهمسری ≠ تاهل ۳. پیراستگی ۴. وارستگی ۵. برهنگی ۶. تنهایی ۷. مجرد بودن ۸. برهنهشدن ۹. پیراسته شدن
تجدیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازسرگیری، تازگی، دوبارگی، نوسازی، نوی ۲. نو کردن، از نو ساختن ۳. نمره حد نصاب قبولی نیاوردن
مجردیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تجرد ۲. عزبی، بیزنی، عدمتاهل، بیهمسری ۳. مجردوار ۴. تنهایی، انفراد ۵. برهنگی، عریانی ۶. وارستگی، بیتعلقی ۷. ستون بنا