تابعفرهنگ مترادف و متضاد۱. رام، فرمانبردار، مطیع، منقاد ≠ سرکش، نافرمان ۲. بسته، پیرو، دنبالهرو، طرفدار، وابسته، هواخواه ≠ پیشوا ۳. تبعه ۴. چاکر ۵. فرعی ۶. تابعه ۷. تابعی ≠ متغیر ۸. مت
تحقیق کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پژوهش کردن، پژوهیدن، تتبع کردن، تفحص کردن، کندوکاو کردن ۲. بررسی کردن، مطالعه کردن
تعمق کردنفرهنگ مترادف و متضادژرفاندیشی کردن، غور کردن، ژرفنگری کردن، ژرف اندیشیدن، تتبع کردن، تامل کردن
تحقیقتحقیقفرهنگ مترادف و متضاد۱. بررسی، پژوهش، تتبع، تفحص، کندوکاو، مطالعه، ۲. استفسار، استنطاق، رسیدگی، غوررسی، ۳. کاوش، وارسی، رسیدگی ۴. بررسی کردن، پژوهیدن، پژوهش کردن
تعمقفرهنگ مترادف و متضاد۱. استقصا، بررسی، تامل، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفکر، ژرفاندیشی، غور، ۲. غوص ۳. ژرف اندیشیدن، غور کردن ۴. فرورفتن ۵. غوض رفتن
سیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. حرکت، دور، دوران، گردش ≠ سکون ۲. تفرج، تماشا، سیاحت، گشت، مسافرت ۳. تتبع، مطالعه، بررسی وتفحص ۴. سلوک ۵. حرکت کردن، گردش کردن ۶. جابهجایی