ابریشمفرهنگ مترادف و متضاد۱. بریشم، پرند، پرنیان، پیله، حریر ۲. تاره، زه، ساز ۳. بریشمنواز، دستانساز، نوازنده ۴. درختابریشم، شبخسب
تارفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاریک، تیره، ظلمانی، مظلم ≠ روشن، شفاف ۲. خفه، کدر، گرفته ≠ شفاف، منیر ۳. سیاه، مشکی، غبارگرفته ۴. ساز ۵. سیم ۶. تاره، رشته، نخ ≠ پود ۷. تارک، فرقسر، مفرق ۸.
طرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاب، زلف، کاکل، گیسو، گیس ۲. کرانه، حاشیه، کناره، گوشه ۳. کنگره ۴. بارانگیر ۵. جبهه، ناصیه ۶. تازیانه، ۷. تارهای حاشیه دستار و جامه