معنی تبشیر | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. بشارت، خبر خوش، مژده ۲. بشارت دادن، خبرخوش آوردن، مژدهدادن

۱. بخار کردن ۲. به بخارتبدیل شدن ≠ تجمد ۳. بخور دادن

۱. اتلاف، اسراف، بیهودهخرجی، پراکندن، تفریط، زیادهروی، فراخدستی، گشادهبازی، ولخرجی ۲. بیهوده خرج کردن، اسراف کردن، زیاد خرج کردن ۳. پراکندن

۱. ولخرجی کردن، اسراف کردن، بیهوده خرجی کردن، گشادبازی کردن ۲. افراط کردن، زیادهروی کردن

۱. پوست کندن ۲. مغز ازپوست جدا کردن

بشارتدهنده، مبشر، مژدهرسان ≠ نذیر

تبخیر شدن ≠ منجمد شدن

اتلاف، تبذیر، تفریط، گشادهبازی، ولخرجی ≠ اقتصاد

۱. تبیره، دهل، طبل، کوس، نقاره ۲. نوعی شیپور ۳. نوعی شاهین

۱. تبخیر ۲. دم، دمه ۳. دود ۴. تف

اسراف، تبذیر، حیفومیل، ولخرجی ≠ اقتصاد، صرفهجویی