تاخیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعویق، درنگ، دیر ≠ تعجیل، تسریع ۲. تعلل، دفعالوقت، طفره، مماطله ۳. مطال ۴. دیرکرد ۵. دیرآمد ۶. مهلت، فرصت ۷. دیر کردن ۸. عقب انداختن
تبخترفرهنگ مترادف و متضاد۱. افاده، پز، تفرعن، تکبر، فخرفروشی، فیس، گندهدماغی ۲. به خودبالیدن، فخر فروختن، نازیدن
تبذیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. اتلاف، اسراف، بیهودهخرجی، پراکندن، تفریط، زیادهروی، فراخدستی، گشادهبازی، ولخرجی ۲. بیهوده خرج کردن، اسراف کردن، زیاد خرج کردن ۳. پراکندن