تباهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایمال، تبه، تلف، خراب، زایل، ضایع، فاسد، هبا، منهدم، نفله، هدر ۲. مضمحل، منکوب ۳. آشفته، پریشان، نابسامان ۴. باطل ۵. نادرست، خطا، ناراست
تباه شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ضایع گشتن، فاسد شدن ۲. خراب شدن، ویران گشتن ۳. تلفشدن، نفله شدن ۴. نابود گشتن، هلاک شدن
تباه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خراب کردن، فاسد کردن، ضایع کردن ۲. نفله کردن، هدر دادن، پامال کردن، پایمال کردن، تلف کردن
تباهکارفرهنگ مترادف و متضادبدکار، تبهکار، شریر، فاجر، فاسد، فاسق، بدکردار، ناصالحمفسد ≠ درستکار، صالح
تباهیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدی، ردائت، فتنه، فساد ≠ نیکی ۲. خرابی، ویرانی ≠ آبادی، عمران ۳. انهدام، خسار، عنت، نابودی، نیستی، هدم ۴. آشفتگی، پریشانی، نابسامانی
تباهیپذیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. زوالپذیر، نابودشونده، ضایعشدنی، فانی، فناپذیر، میرا ≠ تباهیناپذیر ۲. فاسد شدنی، فسادپذیر ≠ فاسدناشدنی، فسادناپذیر