تافرهنگ مترادف و متضاد۱. راس، لغایت، مادام ۲. دانه، شمار، عدد، تحفه، دست، طاقه، قلاده، لنگه، واحد ≠ جفت ۳. چین، ۴. لا، ورق ۵. جفت، عدیل، لنگه، مانند، مثل، نظیر، همسنگ، همانند، همسان،
تا کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تا زدن، خم کردن ۲. رفتار کردن، عمل کردن ۳. تفاهم کردن، مصالحه کردن، کنار آمدن، سازگاری نشان دادن
تابفرهنگ مترادف و متضاد۱. توان، توانایی، رمق، طاقت، قدرت، قوت، نا، وسع، یارا ۲. پیچ، جعد، چین، خمش، شکن، طره، کرس ۳. پرتو، تابش، روشنی، فروغ، نور ۴. حرارت، سوزش، گرمی، هرم ۵. آرام، صب
تابیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. درخشیدن، رخشیدن، روشن شدن ۲. حرارت یافتن، گرم شدن ۳. گداختن، گرم کردن ۴. تاب آوردن، بردباری کردن، تحمل کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن ۵. به هم پیچاندن، پیچ دادن
حلقهفرهنگ مترادف و متضاد۱. انجمن، جرگه، سلسله، سلک، گروه، مجمع، محفل، مدار، معشر ۲. چنبر، چنبره، دایره، دور، گرد، مدور ۳. انگشتری ۴. ربقه ۵. چین و شکن، پیچ و تاب ۶. گوشواره ۷. زنجیر
طرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاب، زلف، کاکل، گیسو، گیس ۲. کرانه، حاشیه، کناره، گوشه ۳. کنگره ۴. بارانگیر ۵. جبهه، ناصیه ۶. تازیانه، ۷. تارهای حاشیه دستار و جامه
طاقفرهنگ مترادف و متضاد۱. درگاه، سقف ۲. رف، طاقچه ۳. رواق ۴. آسمان، فلک، سپهر ۵. ایوان ۶. انحنا، خمیدگی، قوس، وتر ۷. تاق، تک، تنها، فرد، یگانه، یکتا ≠ جفت ۸. ردا، طیلسان ۹. تا، لنگه ۱