تابیدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. مفتول ۲. تافته، تفته، سرخ شده، گداخته ۳. تاب داده، پیچیده ۴. تاب برداشته، کج
تابندهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تابان، درخشان، درخشنده، رخشان، مشعشع ۲. حرارتزا، گرمابخش ۳. ریسنده، نختاب، نخریس
تابیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. درخشیدن، رخشیدن، روشن شدن ۲. حرارت یافتن، گرم شدن ۳. گداختن، گرم کردن ۴. تاب آوردن، بردباری کردن، تحمل کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن ۵. به هم پیچاندن، پیچ دادن
تاسیدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تفته، سیاهسوخته ۲. افسرده، پژمرده ≠ باطراوت ۳. تیره، کدر، سیاه ۴. خفه، گرفته ۵. لهلهزنان، نفسنفسزنان
تابدار، تابدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرپیچوتاب، پرتاب، پیچیده، تابیده، تافته ≠ صاف، شلال، لخت ۲. تابان، روشن، پرفروغ
تافتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تابیده، گداخته ۲. تابناک، درخشنده، روشن ۳. بافته، پارچه ۴. آزرده، دلگیر، مکدر، ملول، آزردهخاطر ۵. سوزان، گرم ≠ خشک ۶. سرد ۷. خسته، کوفته
تابدار، تابدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرپیچوتاب، پرتاب، پیچیده، تابیده، تافته ≠ صاف، شلال، لخت ۲. تابان، روشن، پرفروغ