بیبریفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیبرگی، بیحاصلی، بیباری ۲. بیپولی، بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، فقر، مسکنت ≠ دولتمندی، تمکن، غنا
بیصبریفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیتحملی، بیطاقتی، بیقراری، ناشکیبایی، ناشکیبی، ناصبوری ۲. بیتابی، بیطاقتی ≠ شکیبایی، صبوری