باک داشتنفرهنگ مترادف و متضاداندیشه داشتن، بیم داشتن، ترسیدن، پروا کردن، واهمه داشتن، هراسیدن ≠ بی پروا بودن، بیپروایی کردن
بدرایفرهنگ مترادف و متضاد۱. بداندیشه، بدسگال، بداندیش، بدخواه، بدفکر، وارونهرای ≠ نیکرای، خوشفکر ۲. بدخواه، بداندیش ۳. دشمن، عدو
کاهلفرهنگ مترادف و متضادبی عار، بیغیرت، بیکاره، تنآسا، تنبل، تنپرور، سست، مسامح، ناتوان، هیچکاره ≠ زرنگ