معنی بیگانه | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

اجنبی، خارجی، غریب، غریبه، غیر، متنکر، ناآشنا، ناشناس، نامحرم ≠ آشنا، خودی، محرم

بیگانهپرور، بیگانهنواز، اجنبیخویش، غریبهدوست، غیرخواه، اجنبی پرست، اجنبیخواه ≠ بیگانهستیز

غریبنواز، غریبهنواز، بیگانهپرور ≠ بیگانهگداز، بیگانهستیز

۱. مربوط بهکودکان ۲. مناسب کودکان، درخور اطفال، نسنجیده، نپخته، ناپخته، نامعقول، غیرعقلایی

بیهسته

پیشپرداخت، پیشمزد، ربون، سبقانه، مساعده

بیگانه، ذهول، غریبه، غریب، گمنام، مجهول، ناآشنا، ناشناخته، نکره ≠ آشنا

بیگانه، غریبه، غریب، غماز، ناآشنا ≠ محرم

بیگانهپرور، بیگانهنواز، اجنبیخویش، غریبهدوست، غیرخواه، اجنبی پرست، اجنبیخواه ≠ بیگانهستیز

غریبنواز، غریبهنواز، بیگانهپرور ≠ بیگانهگداز، بیگانهستیز

۱. بیگانه، خارجی ۲. غریب، غریبه، غیر ≠ آشنا، خودی