بیزاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. اشمئزاز، تنافر، تنفر، دلزدگی، رمیدگی، ضجرت، کراهت، ملال، ملالت، نفرت، وازدگی ≠ اشتیاق، رغبت، علاقهمندی ۲. ابراء، برائت ۳. طلاق، جدایی، متارکه،
بیعاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنآسایی، تنبلی، تنپروری، کاهلی ۲. بیآزرمی، بیحیایی، بیشرمی ۳. بیحمیتی، بیغیرتی، لشبازی
بیماریفرهنگ مترادف و متضاددرد، دردمندی، رنجوری، عارضه، علت، علیلی، کسالت، مرض، مریضی، ناخوشی ≠ سلامت، صحت
خرحمالیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیگاری، کاربیمزد ۲. خرکاری ۳. زحمت بیهوده ومفت، تلاش بیپاداش، زحمت بیاجر، کارپرمشقت
شایگانفرهنگ مترادف و متضاد۱. سزاوار، شایسته ۲. فراوان ۳. خزانه، خزینه، گنج ۴. عریض، فراخ، وسیع ۵. شاهوار ۶. بیگار، بیگاری