بیچارهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بینوا، تهیدست، محتاج، مستمند، مسکین، نیازمند ≠ بینیاز، دارا ۲. درمانده، ذله، عاجز، فرومانده، لاعلاج، مستاصل، ناچار ۳. بدبخت، بیسامان، فلکزده، نامراد ≠ خوشبخت
بیچارگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدبختی، بینوایی، فقر ≠ ثروت، غنا ۲. استیصال، درماندگی، لاعلاجی، ناچاری ۳. ادبار، فلاکت ≠ اقبال
بیکارهفرهنگ مترادف و متضادبیمصرف، تنبل، تنپرور، کاهل، لش، مفتخوار، مهمل، ول، ولگرد، بیهودهگرد، هرزهگرد، ولو، هنجام، هیچکاره ≠ زرنگ، شاغل
بارهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسب، توسن، سمند، فرس، مرکب ۲. برج، دژ، قلعه ۳. بار، دفعه، کرت، مرتبه ۴. بار، حصار، دیوار، جرم ۵. باب، مورد ۶. روش، طرز
بیدرمانفرهنگ مترادف و متضادبیچاره، درمانناپذیر، شفاناپذیر، بهناشدنی، علاجناپذیر، غیر قابلعلاج ≠ درمانپذیر، علاجپذیر
تنگعیشفرهنگ مترادف و متضادبیچاره، ندار، کمرزق و روزی، بیپول، بینوا، تهیدست، دستتنگ، مفلس، بیچیز، تنگدست، تنگمعاش، تنگروزی ≠ فراخعیش
فقیرفرهنگ مترادف و متضادبیچاره، بینوا، تنگدست، تهیدست، بدبخت، درویش، سائل، غریب، کمبضاعت، گدا، محتاج، مسکین، مفلس، ندار، نیازمند ≠ غنی