بیقاعدهفرهنگ مترادف و متضادآشفته، بیضابطه، بیقانون، بینظم، بیهنجار، هردمبیل ≠ قاعدهمند، قانونمند، باقاعده، ضابطهدار
بیقانونیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آنارشی، هرجومرج، بلبشو، شلوغی ۲. بیرسمی ۳. بیسالاری ۴. بینظمی، بیضابطگی