معنی بیراه | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. چرت، یاوه، نامربوط، بیربط ۲. کجرو، منحرف، ضال، گمراه ≠ براه، سربهراه ۳. بیانصاف ۴. بیتناسب، ناهماهنگ

۱. ضال، فاسد، گمراه، منحرف ۲. بدرو

برهمنها

ادله، برهانها، بینات، حجتها، حجج، دلایل، دلیلها، فرنودها

ارجمند، باارزش، مهم ≠ بیارزش، بیاهمیت

بیراه، چرند، حرفمفت، مزخرف، مهمل، یاوه، سخن بیهوده

۱. بیراه، گمراه، گمشده، گمگشته ۲. کنار ۳. عناب ≠ هادی

۱. بیراههرو، فاسد، خراب، آنکاره، پالانکج، سستقدم، کجرو، گمراه، منحط ۲. انحرافدار، قیقاج، متمایل، ناراست ۳. ملحد ≠ مهتدی

۱. کنج، بیراهه، گوشه، گوشهمتروک، ۲. خرابه، ویرانه ≠ آباد ۳. دخمه

۱. فاسد شدن، خراب شدن، منحط شدن، آنکارهشدن ۲. بیراهه رفتن، گمراه شدن ۳. انحرافداشتن ۴. دور شدن (از راه راست)