بادفرهنگ مترادف و متضاد۱. هوا ۲. آماس، آماه، نفخ، ورم ۳. پف، فوت، تیز، ریح ۴. توفان، شمیم، صرصر، نسیم، نفخه ۵. بادا، باشد ۶. افاده، خودبینی، تکبر، خودبزرگ بینی، غرور، فیس، نخوت ۷. ابه
باد کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. متورم شدن، ورم کردن ۲. آماس کردن، پف کردن ۳. نفخ کردن ۴. افاده فروختن، افاده کردن، تبختر کردن، فیس کردن ۵. به فروش نرفتن، روی دستماندن، مصرف نشدن ≠ به فروش ر
بدفرهنگ مترادف و متضاد۱. ردی، سوء، شر ≠ حسن ۲. شوم، مشئوم، منحوس، میشوم، نحس ≠ میمون، مبارک ۳. مذموم، ناروا، نکوهیده ۴. زشت، قبیح، کریه، مستهجن، ناپسند، نفرتانگیز ≠ خوب، نیک، متحسن،
حمله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاختن، تعرض کردن، تهاجم آوردن، یورش بردن، شبیخون زدن، تک کردن ≠ پاتک کردن ۲. تقبیح کردن، پرخاش کردن، پریدن، سرزنش کردن، به باد انتقاد گرفتن، انتقاد کردن