بیانفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاویل، تبیین، تعبیر، توضیح، شرح ۲. ابراز، اشعار، اظهار، تقریر ۳. تلفظ، سخن، کلام، گفتار، نطق ۴. اعتراف ۵. آشکار شدن، پیدا شدن، هویدا گشتن ≠ تحریر، ترقیم، نوش
طرح کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیشنهاد کردن، مطرح کردن ۲. بیان کردن، به میانکشیدن ۳. فراهم کردن، آماده کردن ۴. ترتیبدادن، نقشه کشیدن، برنامهریزی کردن ۵. دورانداختن، برانداختن
برشمردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. شمارش کردن، شماره کردن، شمردن، حساب کردن ۲. بازگو کردن، بیان کردن، ذکر کردن، باز گفتن ۳. به حساب آوردن، قلمداد کردن، محسوب داشتن
تعریف کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. شناساندن، معرفی کردن ۲. بیان کردن، گفتن، نقل کردن، حکایت کردن ۳. توصیف کردن، توضیحدادن، شرحگفتن، وصف کردن ۴. آفرین گفتن، تمجید کردن، ستودن