بزنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهادر، جنگاور، دلاور، دلیر، شجاع، یکهبزن ≠ بخور ۲. جنگی، دعوایی، کتککار ≠ کتکخور ۳. پرزور، زورمند، قوی، نیرومند ≠ ضعیف، ناتوان
برطرف کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مرتفع ساختن، رفع و رجوع کردن ۲. حل کردن، فیصله دادن، حل کردن ۳. از بین بردن، نابود کردن
تخریب کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ویران کردن، خراب کردن، منهدم ساختن ۲. نابود کردن، از بین بردن ۳. خرابکاری کردن
تضییع کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. هدردادن، تلف کردن، ضایع کردن ۲. از بین بردن، نابود کردن، پایمال کردن ۳. تباه ساختن ۴. حیفومیل کردن