برلیانفرهنگ مترادف و متضاد۱. الماستراشخورده، الماس خوشتراش، الماس شفاف ۲. براق، درخشان، درخشنده، شفاف
بکرفرهنگ مترادف و متضاد۱. باکره، بتول، دختر، دوشیزه، عذرا ≠ بیوه ۲. دستنخورده ۳. بدیع، تازه، طرفه، نو
بدیعفرهنگ مترادف و متضادابتکاری، بکر، بیسابقه، تازه، خوب، خوش، طرفه، عجیب، نادره، نادیده، نو، نوظهور، نیکو ≠ کهنه
بتولفرهنگ مترادف و متضاد۱. باکره، بکر، عذرا، ناسفته ≠ بیوه ۲. پارسا، پاکدامن ≠ ناپارسا ۳. از دنیا بریده