باارزشفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارجمند، بااعتبار، بااهمیت ۲. قیمتی، نفیس، ارزشمند، گرانبها ≠ بیارزش ۳. مغتنم، مهم
بارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاس، دفعه، مرتبه، مرحله، مره، نوبت، وعده، وهله ۲. بر، ثمر، ثمره، حاصل، محصول، میوه ۳. بنه، توشه، حمل، محمول، محموله ۴. شرفیابی ۵. رستوران، کاباره، مشروبفروشی
بار دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بر دادن، ثمردادن، میوه دادن ۲. کود دادن ۳. اجازه شرفیابیدادن، اجازه ورود دادن، اذن دخول دادن ≠ باریافتن
تصرففرهنگ مترادف و متضاد۱. استملاک، تصاحب، تملک، ۲. ضبط، قبض، قبضه ۳. اشغال، تسخیر، تسلط، چیرگی، دستاندازی، غلبه ۴. ازاله بکارت، تصاحب کردن ۵. تغییر، دگرگونی ۶. بهدست آوردن ۷. تاثیر، ن