بدرفتارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدروش، بدسلوک ۲. ناسازگار، بدسر، بدعمل، بدکار ۳. سرکش، طاغی، عاصی، عصیانگر ۴. لگدزن ≠ خوشرفتار، خوشسلوک، نیکرفتار، نیکروش
بدفرهنگ مترادف و متضاد۱. ردی، سوء، شر ≠ حسن ۲. شوم، مشئوم، منحوس، میشوم، نحس ≠ میمون، مبارک ۳. مذموم، ناروا، نکوهیده ۴. زشت، قبیح، کریه، مستهجن، ناپسند، نفرتانگیز ≠ خوب، نیک، متحسن،
خراب شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ویرانشدن، مخروبه شدن، منهدم شدن ۲. از کارافتادن ۳. مست شدن، لایعقل شدن ۴. گندیدن، فاسد شدن، متعفن شدن ۵. بد شدن، نامطلوبشدن ۶. منحرف شدن، بدکاره شدن ۷. رسواش
عصیانگرفرهنگ مترادف و متضادبدرفتار، سرکش، طاغی، طغیانگر، عاصی، گردنکش، متمرد، ناجم، نافرمان، یاغی ≠ مطیع، فرمانبردار