بقافرهنگ مترادف و متضاد۱. ابدیت، ادامه، استمرار، پایندگی، جاودانگی، خلود، دوام ۲. زندگانی، زیست، ۳. زندگی کردن، زیستن ۴. پایدار ماندن، جاوید ماندن، مخلد شدن
بقاعفرهنگ مترادف و متضاد۱. امکنه متبرکه، بقعهها، بقع، زیارتگاهها، مزارها، مکانهای متبرک ۲. امکنه، محلها، جاها، مکانها ۳. تکیهها، خانقاهها، صوامع، صومعهها
بقاعفرهنگ مترادف و متضاد۱. امکنه متبرکه، بقعهها، بقع، زیارتگاهها، مزارها، مکانهای متبرک ۲. امکنه، محلها، جاها، مکانها ۳. تکیهها، خانقاهها، صوامع، صومعهها
بقایافرهنگ مترادف و متضاد۱. باقیمانده، بقیهها، تهمانده ۲. تفاله، درد، رسوب ۳. نخاله ۴. آثار، رگهها ۵. بازماندگان
بقعهفرهنگ مترادف و متضاد۱. زیارتگاه، مدفن، مزار، بقعت، مکان متبرک ۲. بنا، خانه، سرا، عمارت ۳. جا، جایگاه، مقام، مکان
بقیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازمانده، باقیمانده، باقی، بقایا، بقیت، تتمه ۲. ادامه، دنباله ۳. مابهالتفاوت، مانده