باانضباطفرهنگ مترادف و متضادبادیسیپلین، بانظم، مرتب، منضبط، مقرراتی، منظم ≠ بیانضباط، شلخته، نامرتب، نظمگریز
حقبینفرهنگ مترادف و متضاد۱. باانصاف، دادگر، عادل، منصف ۲. حقیقتبین، درستنگر، واقعبین ۳. واقعگرا، واقعیتگرا ≠ پندارگرا