معنی بود | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی دقیق

بود

فرهنگ مترادف و متضاد

حیات، وجود، هستی ≠ عدم، نیستی

جست‌وجوی مشابه

بودار

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بویناک ≠ بیبو ۲. سخن دوپهلو، سخن کنایهآمیز، مطلبکنایهدار ۳. خطرزا، خطرآفرین ۴. معنادار

بودباش

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. خانه، منزل، مسکن، اقامتگاه، سکونتگاه ۲. اقامت، سکونت

بودجه

فرهنگ مترادف و متضاد

اعتبار، پول، سرمایه، وجه

بودن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. وجود داشتن، هستن ≠ عدم، نبودن ۲. حاضر بودن ≠ غایب بودن ۳. درحیات بودن، زنده بودن ≠ مردن ۴. زندگی کردن، زیستن ۵. اقامت داشتن، سکونت داشتن ۶. وجود، هستی ≠ عدم

باخبر بودن

فرهنگ مترادف و متضاد

آگاه بودن، بااطلاع بودن، مستحضر بودن، مطلع بودن، واقفبودن ≠ بیخبر بودن، غافل ماندن

جست‌وجوی متن

حیات

فرهنگ مترادف و متضاد

بود، تعیش، جان، زندگانی، زندگی، زیست، طول عمر، عمر ≠ ممات

بو دادن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. برشته کردن ۲. بویناک کردن ۳. بوی بد پراکندن، بویناک بودن، بوی گند دادن، عفن بودن، گندیده بودن، متعفنبودن

بودن

فرهنگ مترادف و متضاد

باخبر بودن

فرهنگ مترادف و متضاد

آگاه بودن، بااطلاع بودن، مستحضر بودن، مطلع بودن، واقفبودن ≠ بیخبر بودن، غافل ماندن

برابری کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

مساوی بودن، معادل بودن، همسنگ بودن، هموزن بودن