بهفرهنگ مترادف و متضاد۱. به سمت، به سوی، به طرف، به مقصد ۲. برای، به قصد، به منظور ۳. با، بوسیله ۴. سوگند به، قسم به
به پا خاستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایستادن، برخاستن، بلند شدن ≠ نشستن ۲. شورش کردن، شوریدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ تسلیمبودن ۳. انقلاب کردن، قیام کردن، نهضت کردن ≠ تسلیم شدن
حسابیفرهنگ مترادف و متضاد۱. درست، دقیق، صحیح ۲. حسابدان ≠ بیحساب ۳. باشخصیت، متشخص، محترم ۴. تمام، کمال، بقاعده ۵. مربوط به حساب ۶. منطقی، معقول ۷. خوب، ممتاز، عالی ۸. مطلوب، دلخواه ۹.
بهفرهنگ مترادف و متضاد۱. به سمت، به سوی، به طرف، به مقصد ۲. برای، به قصد، به منظور ۳. با، بوسیله ۴. سوگند به، قسم به