بهفرهنگ مترادف و متضاد۱. به سمت، به سوی، به طرف، به مقصد ۲. برای، به قصد، به منظور ۳. با، بوسیله ۴. سوگند به، قسم به
به پا خاستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایستادن، برخاستن، بلند شدن ≠ نشستن ۲. شورش کردن، شوریدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ تسلیمبودن ۳. انقلاب کردن، قیام کردن، نهضت کردن ≠ تسلیم شدن
باد کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. متورم شدن، ورم کردن ۲. آماس کردن، پف کردن ۳. نفخ کردن ۴. افاده فروختن، افاده کردن، تبختر کردن، فیس کردن ۵. به فروش نرفتن، روی دستماندن، مصرف نشدن ≠ به فروش ر
بهفرهنگ مترادف و متضاد۱. به سمت، به سوی، به طرف، به مقصد ۲. برای، به قصد، به منظور ۳. با، بوسیله ۴. سوگند به، قسم به