بنیادفرهنگ مترادف و متضاد۱. بن، بیخ، پایه، ته ۲. اصل، ریشه ۳. بنلاد، بنیان، پی، شالده، شالوده ۴. اساس، قاعده، مبنا ۵. سازمان، موسسه
تذکرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تذکره، تذکیر، یادآوری، یادکرد ۲. بهیاد آوردن، یادآور شدن، متذکر شدن ۳. یاد کردن ۴. پند گرفتن
ماندنیفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایدار، جاوید، مانا ۲. بادوام، دیرپا ۳. فراموشنشدنی، بهیادماندنی ۴. مقیم، ساکن
اصلفرهنگ مترادف و متضاداساس، بن، بنیاد، بیخ، پایه، جوهر، ذات، ریشه، سرشت، شالوده، طبیعت، عین، فطرت، کنه، گوهر، لب، مایه، مبدا، منبع، منشا، نژاد، نسب