34 مدخل
۱. تابان، روشن ۲. فاخر، شکوهمند
درز، شلال، کوک، دوخت
۱. بخیه کردن، دوختن، درز گرفتن، شلال کردن، کوک زدن ۲. الحام کردن
۱. آشکار، روشن، مبرهن، غیرقابلانکار، واضح، هویدا ۲. مرتجل ≠ غیربدیهی
بیابان، صحرا، وادی
خلق، مخلوق، مردم، ناس
بقیه، تفاله، تهمانده، درد، مابقی
بدیها، زشتیها، عیبها ≠ محاسن
بداهت، بدیههگویی
ارتجالگویی، بدیههگویی، بدیههپردازی، بداههسازی بدیههنوازی، بدیههسازی