معنی بهی | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. زیبا، جمیل، قشنگ ۲. خوب، نیک، نیکو

۱. نیکی، خوبی ۲. نیکبختی، کامروایی، سعادت ≠ شقاوت، شوربختی، بدبختی ۳. صحت، سلامت، تندرستی ۴. بهبود، شفا، عافیت ۵. بهروزی، خیر ۶. آبی

بهبود یافتن، شفایافتن، تندرست شدن، به شدن، به گشتن

پرستار ≠ بیمار، مریض

جانور، چهارپا، حیوان، ستور ≠ آدم، انسان

جانوری، حیوانی ≠ انسانی

۱. بهترین، بهینه، خوب، نیکو ۲. گزیده، منتخب ۳. بهترین، نیکوترین ۴. حلاج، نداف

بهی، توفیق، کامجویی، کامرانی، کامیابی، موفقیت ≠ ناکامی

بهیادماندنی، فراموشناشدنی، فراموشنشدنی ≠ فراموششدنی

بهیمهها، جانواران، چهارپایان، حیوانات، ستوران ≠ آدمیان

۱. بهترین، بهینه، خوب، نیکو ۲. گزیده، منتخب ۳. بهترین، نیکوترین ۴. حلاج، نداف

۱. بهیغما بردن، تاراج کردن، چپاول کردن، چپو کردن، غارت کردن، لاشیدن، غارتیدن ۲. لخت کردن، دزدیدن، تالان کردن