بامفرهنگ مترادف و متضاد۱. سقف ≠ کفاطاق ۲. بامدادان، بامداد، بامگاه، پگاه، صبح ۳. روشن ≠ تاریک ۴. بم ≠ زیر
برهم زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به همزدن، زیرورو کردن، مخلوط کردن ۲. پراکنده کردن، پراکنده ساختن، آشفته کردن، پریشان کردن ۳. از نظم انداختن، ایجاد اختلال کردن، بینظم کردن، مختل کردن ۴. خراب
باک داشتنفرهنگ مترادف و متضاداندیشه داشتن، بیم داشتن، ترسیدن، پروا کردن، واهمه داشتن، هراسیدن ≠ بی پروا بودن، بیپروایی کردن
توحیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقرار به یگانگی خدا کردن، ایمان به وحدانیت خدا داشتن، به یکتاییخدا ایمان آوردن، خدا را یگانه دانستن ۲. یکیشمردن ۳. یگانه کردن، یگانه دانستن
مشابهتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تشابه، شباهت، مانندگی، همانندی، همسانی ۲. مانندهمبودن، به یکدیگر شباهت داشتن، شبیه بودن ≠ تفاوت، تمایز