بامفرهنگ مترادف و متضاد۱. سقف ≠ کفاطاق ۲. بامدادان، بامداد، بامگاه، پگاه، صبح ۳. روشن ≠ تاریک ۴. بم ≠ زیر
برهم زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به همزدن، زیرورو کردن، مخلوط کردن ۲. پراکنده کردن، پراکنده ساختن، آشفته کردن، پریشان کردن ۳. از نظم انداختن، ایجاد اختلال کردن، بینظم کردن، مختل کردن ۴. خراب
ماسیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بستن، منجمدشدن ۲. خشک شدن ۳. لخته شدن ۴. نفعداشتن، بهره بردن، عاید شدن ۵. مثمر واقعشدن، نتیجه دادن، به ثمر رسیدن، تحقق یافتن ۶. قد دادن، رسیدن ۷. ناگفته ماند
بامفرهنگ مترادف و متضاد۱. سقف ≠ کفاطاق ۲. بامدادان، بامداد، بامگاه، پگاه، صبح ۳. روشن ≠ تاریک ۴. بم ≠ زیر