بالافرهنگ مترادف و متضاد۱. اوج، راس، زبر، سر، صدر، علو، فراز، فوق ≠ پایین، زیر، فرود ۲. مافوق ۳. قامت، قد، هیکل ۴. بلندا، بلندی ۵. عرشه ۶. بلند، رفیع ۷. والا ۸. صدر ۹. زیاد، گران، بیش
بالا انداختنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نوشیدن، آشامیدن، سر کشیدن، بالا رفتن ۲. خوردن، بالاکشیدن ۳. به سوی بالا بردن
بالا آمدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برآمدن، صعود کردن ۲. افزوده شدن، زیاد شدن (سطحآب) ۳. متورم شدن، ورم کردن، آماس کردن ۴. باد کردن، برجسته شدن
بالا آوردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قی کردن، استفراغ کردن، شکوفه کردن ۲. دیوار ساختن، عمارت کردن ۳. ایجاد کردن، به وجود آوردن ۴. سبب شدن، باعث شدن
تکان دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. لرزاندن، بهلرزه درآوردن ۲. جنباندن، حرکت دادن ۳. منقلب کردن ۴. متوجه ساختن، به خود آمدن
متزلزل شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سست شدن، ضعیف شدن ۲. لرزان شدن، بهلرزه درآمدن ۳. نااستوار شدن، بیثبات شدن ۴. دودل شدن، مردد شدن، دچار تردید شدن، بهشک افتادن ۵. از هم پاشیدن
بالا انداختنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نوشیدن، آشامیدن، سر کشیدن، بالا رفتن ۲. خوردن، بالاکشیدن ۳. به سوی بالا بردن
بالا بردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. افزایش دادن، افزودن، اضافه کردن، زیاد کردن ≠ کاهشدادن، پایین آوردن ۲. بالا رفتن ۳. ترقی دادن، رفعت بخشیدن ۴. بزرگ کردن، بزرگ جلوهدادن