بهافرهنگ مترادف و متضاد۱. ارزش، ثمن، قیمت، ارز، ارج، مظنه، نرخ ۲. ارج، قدر، قرب، منزلت ۳. تاوان ۴. جلا، درخشندگی، درخشش، رونق ۵. شکوه، فر ۶. جلال، عظمت ۷. جمال، زیبایی ≠ زشتی ۸. حسن،
ارزشفرهنگ مترادف و متضاد۱. بها، ثمن، قیمت، مظنه، نرخ ۲. ارج، اهمیت ۳. اعتبار، سندیت ۴. استحقاق، شایستگی، قابلیت، لیاقت، منزلت
تشکیل یافتنفرهنگ مترادف و متضادشکلگرفتن برپا شدن، بهپا شدن، درست شدن، تشکیل شدن، تکوین یافتن، به وجود آمدن،
طوفان کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. طوفان بهپا کردن، غوغا کردن، قیامت کردن، شاهکار کردن ۲. کاری خارقالعاده انجام دادن