بازیفرهنگ مترادف و متضاد۱. لعب، ملاعبه، ملعبه ۲. تفریح، تفنن، ۳. قمار، گنجفه ۴. ورزش ۵. فریب، حیله، نیرنگ ≠ جدی ۶. نقش ۷. حادثه، رویداد، پیشآمد ۸. شوخی
بازی دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرگرم ساختن، غافل نگاه داشتن، مشغول ساختن ۲. فریب دادن، گول زدن، نیرنگ زدن ≠ بازیخوردن
تصحیحفرهنگ مترادف و متضاد۱. اصلاح، بهسازی، تنقیح، حکواصلاح، غلطگیری ≠ تحریف، تصحیف ۲. درست کردن، صحیح کردن، بیغلط کردن، غلطگیری کردن
مرمت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ترمیم کردن، تعمیر کردن ۲. بازسازی کردن، بهسازی کردن ۳. اصلاح کردن، بهبود بخشیدن
تصحیح کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ویراستاری کردن، ویرایش کردن، ادیت کردن، اصلاح کردن، حکواصلاح کردن، تنقیح کردن، منقح ساختن ۲. غلطگیری کردن، خطایابی کردن ۳. رفع اشکال کردن، بهسازی کردن ۴. ارز