بهرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. برخه، بهر، حصه، سهم، قسمت، نصیب ۲. بخش ۳. سود، صرفه، فایده، نتیجه ۴. ربح، سود، مزد، منفعت، نفع ۵. حظ ۶. حاصل، محصول ۷. حاصلقسمت ۸. حقمالک
بهره بردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سودبردن، فایده کردن، نفعبردن، سود کردن ≠ ضرر کردن، زیان بردن ۲. سهم بردن، سهیم بودن ۳. طرف، بربستن
بارهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسب، توسن، سمند، فرس، مرکب ۲. برج، دژ، قلعه ۳. بار، دفعه، کرت، مرتبه ۴. بار، حصار، دیوار، جرم ۵. باب، مورد ۶. روش، طرز
تیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. گلوله ۲. پیکان، خدنگ، سهم، ناوک ۳. گلوله فشنگ ۴. عطارد ۵. چوب ۶. سرطان ۷. تاریک، تیره، سیاه، کمرنگ ۸. بهره، بخش، حصه، قسمت ۹. چوبدار بام، دیرک (چادر، کشتی)،
برخوردارفرهنگ مترادف و متضادبهرهمند، بهرهور، رستیخوار، کامیاب، متمتع، متنعم، محظوظ، مستفید، مستفیض، منتفع ≠ محروم
بهرهمندفرهنگ مترادف و متضادبرخوردار، بهرهور، رستیخوار، کامیاب، متمتع، محتظی، محظوظ، مستفید، مستفیض، منتفع ≠ بیبهره، محروم