6 مدخل
بیمارستان، دارالشفاء، درمانگاه
بهداری، دارالشفاء، درمانگاه، شفاخانه، مریضخانه
بهداری، بیمارستان، درمانگاه، مریضخانه
ثابتشدن، بهثبوت رسیدن، راست ازآب درآمدن، بهحقیقت پیوستن
۱. بهدار آویختن، دار زدن ۲. مصلوب کردن
بهصلیبآویختهشده، دارزدهشده، بهدارآویخته