معنی بهتان | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. افترا، ترفند، تهمت، دروغ، فریه، کذب ۲. افترا زدن، افترا بستن، تهمت بستن، تهمت زدن، دروغ بستن، دروغ زدن

۱. بوستان ۲. گلزار، گلستان، باغ ۳. پالیز، جالیز ≠ راغ، صحرا، بیابان، کویر

داین، طلبکار، وامخواه ≠ بدهکار، مدیون، وامدار

۱. بوستانی ۲. پالیزبان، جالیزبان، بستانچی ۳. باغبان، گلکار

۱. انصافدار، منصف ۲. بینظر، حقبین، دادگر، عادل ≠ بیانصاف

بادیسیپلین، بانظم، مرتب، منضبط، مقرراتی، منظم ≠ بیانضباط، شلخته، نامرتب، نظمگریز

بهتان، تهمت، دروغ، غیبت، فریه، کذب

افترا، بهتان، تهمت، فریه

افترا، بهتان، بیاصل، بیهوده، ترفند، تهمت، جعل، سقیم، شایعه، شید، فریه، کذب، ناحق، ناحق، ناصواب ≠ راست، صدق

افترا، بهتان، دروغ، دروغ، سقم، فریه، ناحق، نادرستی، ناراستی، ناصواب، نمش ≠ صدق، صواب

اتهام، افترا، بهتان، دروغ، فریه، نمامی