بنا نهادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ساختن، ساختمان کردن، عمارت کردن ≠ ویران کردن، خراب کردن ۲. بنیاد گذاشتن، بنیان نهادن ۳. تاسیس کردن ۴. اساس قرار دادن، بنا قراردادن ۵. قرار گذاشتن
بنیان کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بنا کردن، بنیان نهادن، تاسیس کردن، ساختمان کردن، ساختن ≠ ویران کردن ۲. آغاز کردن، آغازیدن، شروع کردن
ساختنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آفریدن ۲. احداث کردن، ایجاد کردن، بوجود آوردن، پدیدآوردن، خلق کردن، احداث، صنع ۳. بنا کردن، ساختمان کردن، درست کردن، به عمل آوردن، عمارت کردن ۴. تهیه کردن، ف
بنا نهادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ساختن، ساختمان کردن، عمارت کردن ≠ ویران کردن، خراب کردن ۲. بنیاد گذاشتن، بنیان نهادن ۳. تاسیس کردن ۴. اساس قرار دادن، بنا قراردادن ۵. قرار گذاشتن
تسعیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. نرخبندی، نرخگزاری ۲. تبدیل ارز، قیمتگزاری، تعیین بها کردن، ۳. قیمت گذاشتن، نرخ گذاشتن، ۴. ارزیابی کردن