معنی بمخزن | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

سیخ کباب، سیخ

۱. ازدست دادن، تلف کردن، هدر دادن ≠ به دست آوردن ۲. شکستخوردن، مغلوب شدن ≠ پیروز شدن، بردن، برنده شدن ۳. ورزیدن ۴. بازی کردن ۵. سرگرم شدن، مشغول شدن

جان باختن، جانفدا کردن، جانبازی کردن

مفت ازدست دادن، به رایگان دادن ≠ مفت به چنگآوردن

عاشق شدن، مهر ورزیدن، دوست داشتن، عشق ورزیدن، مهربستن

جان باختن، جانفدا کردن، جانبازی کردن

۱. باختن ≠ برد ۲. شکست ≠ پیروزی

دیوانهشدن، خرد باختن، مخبط شدن، شیدا شدن ≠ عاقل شدن

۱. میل ۲. بابزن، ۳. راست، شق، مستقیم ≠ کج، مایل

۱. بزهکار شناخته شدن، داد باختن، دادباخته شدن، محکوم گشتن، مقصر شناخته شدن، مغلوب شدن ≠ حاکم شدن ۲. مقهور شدن ≠ پیروز شدن ۳. مجبور شدن