بلوافرهنگ مترادف و متضاد۱. آشوب، ازدحام، اغتشاش، غوغا، ناامنی، فتنه، هرجومرج، هنگامه ۲. سختی، مشقت ۳. گرفتاری ۴. آزمایش، آزمودن ≠ آرامش، امنیت
بلواچیفرهنگ مترادف و متضادآشوبطلب، آشوبگر، بلواطلب، بلوایی، طغیانگر، ماجراجو، هرجومرجطلب، یاغی ≠ آرامشطلب
بلورینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بلوری، بلورینه، شیشهای ۲. از جنس بلور ۳. بلوره، کریستال ۴. متبلور ≠ سفالین
بلواچیفرهنگ مترادف و متضادآشوبطلب، آشوبگر، بلواطلب، بلوایی، طغیانگر، ماجراجو، هرجومرجطلب، یاغی ≠ آرامشطلب
بلورینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بلوری، بلورینه، شیشهای ۲. از جنس بلور ۳. بلوره، کریستال ۴. متبلور ≠ سفالین