بثفرهنگ مترادف و متضاد۱. پراکنده ساختن، منتشر کردن ۲. آشکار ساختن، افشا کردن، فاش ساختن ≠ نهفتن، ۳. حزن، غصه، غم ≠ سرور، شادی
شکایتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بثالشکوی، تشکی، تظلم، دادخواست، دادخواهی، شکوائیه، شکوا ۲. تعرض، چغلی، شکوه، گلایه، گله، گلهمندی
باردارفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبستن، حامله ۲. باثمر، ثمردار، مثمر، میوهدار ۳. آمیخته، غشدار، مغشوش، ممزوج، نبهره ۴. بارهدار
بیثباتفرهنگ مترادف و متضاد۱. سست، نااستوار، ضعیف، لرزان، ناپایدار، نامحکم ۲. بیدوام ۳. بیقرار، متلون، مردد، هردمخیالی، هوایی ۴. بیدوام، پادرهوا، متغیر، ناپایدار ≠ استوار، باقی ۵. نامتعاد