سابقه داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. باسابقه بودن، بدسابقه بودن، پیشینه داشتن، پیشینهدار بودن، مجرم بودن ۲. آشنایی داشتن، مسبوق بودن
بطشفرهنگ مترادف و متضاد۱. سختگیری ≠ آسانگیری، تساهل ۲. حمله ۳. باس ۴. سخت گرفتن ≠ آسان گرفتن ۵. خشم، قهر ۶. دوانیدن، دواندن ۷. راندن