بلادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدکار، روسپی، فاحشه ۲. فاسق، نابکار، بدکار ۳. هرزهگو ۴. مفتن، مفسد ۵. تبهکار
بادفرهنگ مترادف و متضاد۱. هوا ۲. آماس، آماه، نفخ، ورم ۳. پف، فوت، تیز، ریح ۴. توفان، شمیم، صرصر، نسیم، نفخه ۵. بادا، باشد ۶. افاده، خودبینی، تکبر، خودبزرگ بینی، غرور، فیس، نخوت ۷. ابه
باد کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. متورم شدن، ورم کردن ۲. آماس کردن، پف کردن ۳. نفخ کردن ۴. افاده فروختن، افاده کردن، تبختر کردن، فیس کردن ۵. به فروش نرفتن، روی دستماندن، مصرف نشدن ≠ به فروش ر
فوراًفرهنگ مترادف و متضادآنی، بزودی، بلادرنگ، بلافاصله، بیتامل، بیدرنگ، درحال، سریعاً، فیالحال، فیالفور
بیتاملفرهنگ مترادف و متضاد۱. نااندیشیده، نیندیشیده ۲. آنی، بلادرنگ، بلافاصله، فوراً، فیالفور، بیدرنگ، سر ضرب، فوری، بدون تاخیر
بادفرهنگ مترادف و متضاد۱. هوا ۲. آماس، آماه، نفخ، ورم ۳. پف، فوت، تیز، ریح ۴. توفان، شمیم، صرصر، نسیم، نفخه ۵. بادا، باشد ۶. افاده، خودبینی، تکبر، خودبزرگ بینی، غرور، فیس، نخوت ۷. ابه