معنی بعث | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. حشر، معاد، نشوز ۲. رستاخیز، قیامت ۳. برانگیختگی ۴. برانگیختن ۵. فرستادن ۶. زنده کردن (مردگان)

۱. بیم، ترس، هراس ۲. خشم، هیبت، غضب

بارور، مثمر، میوهدار ≠ بیبر، بیثمر، بیهوده

۱. انگیزه، سبب، علت، محرک، موجب، مورث، وسیله ۲. بانی، مسبب ۳. برانگیزاننده

۱. موسس ۲. سرپرست، حامی

۱. پراکنده ساختن، منتشر کردن ۲. آشکار ساختن، افشا کردن، فاش ساختن ≠ نهفتن، ۳. حزن، غصه، غم ≠ سرور، شادی

درددل، شکایت، شکوا، شکوائیه، گلایه

آخرت، بعث، رستخیز، رستاخیز، قیامت، نشور

۱. روز بعثت، عید بعثت، بیستوهفتم رجب ۲. مکان بعثت

۱. رستاخیز، رستخیز، قیامت، نشور ۲. معاد، برانگیختن، بعث ۳. آمیزش، انس، معاشرت، همنشینی ≠ نشر

۱. آخرت، حشر، رستاخیز، قیامت، محشر ۲. بعث، بیداری، جنبش، قیام

۱. آخرت، رستاخیز، رستخیز، عالم آخرت، قیامت ۲. بازگشت، بعث، حشر ۳. باز گشتن، عود کردن