بصیرتفرهنگ مترادف و متضادآگاهی، بینایی، بینش، دانایی، روشنبینی، زیرکی، عاقبتبینی، مالاندیشی، نهانبینی، هوشیاری
باورفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعتقاد، ایقان، ایمان، عقیده ۲. باورداشت، برداشت ۳. پذیرش، قبول ۴. زعم، گمان
باور کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایمانآوردن، پذیرفتن، راست پنداشتن، قبول کردن ≠ نپذیرفتن ۲. اعتقاد داشتن، ایمان داشتن، باورداشتن، عقیده داشتن
بینشفرهنگ مترادف و متضادبصیرت، بینایی، خرد، آگاهی، دانش، درک، دید، شعور، شناخت، فرهنگ، فضل، کمال، معلومات، وقوف
زیرکیفرهنگ مترادف و متضادبصارت، بصیرت، چارهگری، دها، شطارت، فراست، فطنت، کیاست، هشیاری، هشیاری، هوش، هوشمندی، هوشیاری ≠ پخمگی
کریهالمنظرفرهنگ مترادف و متضادبدشکل، بدصورت، بدگل، بدنما، بدهیئت، زشت، زشتروی، کریهمنظر ≠ چشمنواز، زیبا
مالاندیشیفرهنگ مترادف و متضاداحتیاط، بصیرت، حزم، دوراندیشی، عاقبتاندیشی، عاقبتبینی، عاقبتنگری، مالبینی