37 مدخل
بدعمل، بدفعل، بدفعال، بدکردار، بدکار، تبهکار، سیهکار، فاسد ≠ صالح، نیککردار
انفصال، خلع، عزل ≠ انتصاب، برگماری
۱. خلع، مخلوع، مرخص، معزول، منفصل ≠ منصوب ۲. دور، بری، مبرا
معزولشدن، عزل شدن، خلع شدن، منفصل شدن ≠ منصوب شدن
معزول کردن، عزل کردن، خلع کردن، منفصل کردن ≠ منصوب کردن، برگماشتن
برکناریخواهی، بیکاری، کنارهگیری
برکنار شدن، معزول شدن، منفصل از خدمت شدن، مخلوعشدن ≠ منصوب شدن
برکنار، خلع، معزول ≠ منصوب
برکنار، خلع، عزل، مخلوع ≠ منصوب، شاغل
برکنارشدن، معزول شدن ≠ منصوب شدن